ضرب المثل ها

 

 

تغییرات حاصله از تحولات اجتماعی و تغییر نهادهای اجتماعی مانند خانواده باعث گردیده تا بسیاری از کارکردهای آشکار وپنهان پدیده های اجتماعی دستخوش تغییر وتحول گردند که یکی از آنها دوران سالمندی است ، درواقع نوع نگاه به این دوره از زندگی انسانها متأثر از فرهنگ جوامع می باشد به تعبیری دیگرجایگاه سالمندان

در خانواده ها ، گروههای قومی مختلف ودریک مفهوم کلان ، فرهنگ ملی هر جامعه ای ، بازتابی است از شیوه تفکر آن قوم وفرهنگ که درزبان آنها متجلی می شود ودررفتار گروهی آن فرهنگ ظهور و بروزمی یابد ودرصورت استمرار نهادینه می شود . برای مثال نوع نگاه به سالمندان درجامعه بزرگ ایران بر مبنای فرهنگ کهن ایرانی واسلامی از احترام به ریش سفیدان ، بزرگان وافراد سالمند ریشه می گیرد. احترام به بزرگترها وبویژه سالمندان ارزشی است که تا این اواخر دررگ وریشه همه ما وجود داشته است ولی متأسفانه چندی است که بدلیل تغییرات شگرف وبرق آسای جهانی ، درنسلهای جدید ما رو به افول گذاشته که بایستی توسط متولیان وسیاست گذاران فرهنگـی ورسانـه ای مجددا\”احیا واشاعه یابد .

از زمانی کـه مسیر پیشرفت جامعه عوض شـد و خانواده ها از صورت گسترده به صورت بسته درآمدند نگاه جامعه نیز به بسیاری از موضوع ها تغییر یافت و نگاه به سالمند نیز تابع چنین موضوعی شد.

این وضعیت در بین سالمندان مختلف و در فرهنگ های مختلف متفاوت است ، برخی از سالمندان به مرور ازمشارکت درزنـدگـی اجتمـاعی کناره مـی گیرند و درمقابل در برخی جوامع سالمندان کنار زده مـی شونـد به طـوری کـه ممکـن است در آنها نـوعـی احساس بیهـودگـی و افسـردگـی پـدیـد آیـد . (سام آرام ، 1371، ص 154). بدیهی است متغیرهای دیگری از جمله سلامت جسمی و خصوصیات فردی سالمند ، شرایط خانوادگی ، وضعیت مالی ، پایگاه اجتماعی وی درچگونگی طی شدن این دوره از زندگی بسیارتأثیرگذار است .

همانگونه که اشاره شد نحوه برخورد با پدیده سالمندی درفرهنگ های مختلف متفاوت است برای مثال دراقوام بدوی وعشایر چادرنشین که همواره درکوچ دائمی بسر می برند افراد پیر وفرتوت که قادر به همراهی با طایفه نیستند ، بر اساس رسوم پذیرفته شده ای از جمع کنار گذاشته می شوند ، این نوع رفتار با سالمندان دربسیاری از اقوام ابتـدایی تـوسط مـردم شناسـان گـزارش شـده است .

برای مثال : قبایل هوپی ، سرخپوستان کرو، کریک وبوشمن که هنوزدرجنگلهای آفریقای جنوبی زندگی می کنند ، سالمندان را درخارج از دهکده با مقداری آب وغدا رها می کرده اند . اسکیموها که منابع غذایی کمی در اختیار داشتند ، کهنسالان را تشویق می کردند تا خودشان از قبیله دور شوند و در روی برفها در انتظار مرگ بنشینند و یا هنگام ماهیگیری آنان را در روی تکه های بزرگ یخ رها می ساختند و یا آنها را در میان کلبه های کوچک حبس می کردند تا از سرما جان سپارند .

 

در قبیلـه کوری یاک در شمال سیبری به هنگام مسافرتهای طولانی ، کهنسالان و بیماران علاج ناپذیر را می کشتند. این کشتار چنان طبیعی انجام می شد که افراد قبیله اغلب با غرور و شعف از مهارت خود در کشتن کهنسالان سخن می گفتند .

در بیـن سرخپوستان آجیـبوآی شمـالـی ، رفتار بـا سالمنـدان از کـار افتـاده به دو صورت انجام مـی شـده گـاهی آنها در کلبـه هـای متـروک و دور از دهکده و یا درجزیـره ای رهـا مـی ساختنتـد و یا طـی مـراسمی و با خوانـدن سـرود مـرگ ، سالمنـد توسط پسـرش با ضربه تبرزین کشته می شده . ( دوبوار، 1365، صص 77-76)

دربین برخی از عشایر کشور مانیز درگذشته های دور که تحرکات مربوط به کوچ عشایر به صورت پیاده بسیار سخت و طاقت فرسا بوده و تحمل آن برای سالمندان میسر نبوده است ، معمولا\”سالخوردگان را در قشلاق باقی می گذاشته اند که بسیاری از آنها به علت بی غذایی یا گرمای تابستان جان می دادند . حتی چنانچه سالمند به همراه قبیله خود کوچ می کرد و در راه قادر به حرکت نبود ، او را درغارهای بین راه یا درمحلی که بدین منظور درست می کردند با مقداری آب وغذا باقی می گذاشتند وسپس به کوچ خود ادامه می دادند . حال در بازگشت از ییلاق ، چنانچه سالمند مورد نظر هنوز زنده مانـده بـود او را به قشلاق برمـی گردانـدنـد و اگر مـره بود، بقایای جسـد او را دفـن مـی کـردنـد . این محلهـا را در قبیلـه بـویـر احمـد \”غـرپ خـانـه \” (qerep xaneh) و در قبیـلـه بختیـاری \”غـار دارلـو \” ( qar darlu ) می نامیدند . ( سام آرام ، 1371، ص 159)

پر واضح است این گونه رفتارهای متنوع به سالمندان که دربین فرهنگ های مختلف با مذاهب مختلف مشاهده شده است ، همگی با توجه به اعتقادات ، رسوم ، باورها ووضعیت اقتصادی ، اجتماعی آن جوامع صورت می گرفته ودرواقع به صورت یک هنجار اجتماعی با توجیهات فرهنگی خاص خود توأم بوده وبه نوعی کارکرد اجتماعی واقتصادی خاص را هم درپی داشته است.

در دین مبین اسلام جایگاه رفیعی برای سالخوردگان درنظر گرفته شده است و علاوه بر توصیه های مکررخداوند متعال درقرآن مجید ، درخصوص احترام وتکریم والدین وسالمندان که از نظر جایگاه انسانی واعتقادی ودرجات معنوی پس از عبادت پروردگار قرار دارد ، پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) وائمه اطهار همه برتوجه خاص ، نیکی به والدین واحترام به سالخوردگان وپیران تأکید فراوان کرده اند. برای مثال : رسول خدا (ص) فرمود ه است :\”البرکه مع اکابرکم \” ( مجلسی ، جلد 72، 1983م . ص 137) برکت و خیرماندگار، همراه بزرگترهای شماست . در جایی دیگر می فرمایند : \”الشیخ فی اهله کالنبی فی امته \” ( همان ، ص 137). پیـرمـرد درمیـان خانواده اش، همچـون یک پیامبـر درمیـان امتـش اسـت . درجایـی دیگـر ایشـان می فرمایند : \”من عرف فضل کبیر لسنه فوقره امنه الله تعالی من فزع یوم القیامه \” ( همان ، ص 137) هرکس فضیلت و مقام یک بزرگ را به خاطر سن و سالش بشناسد و او را مورد احترام قراردهد، خدای تبارک و تعالی او را از هراس و نگرانی روز قیامت ایمن می دارد .همچنین در جایی دیگر می فرمایند : \”بجلوا المشایخ فان من اجلال الله تبجیل المشایخ \” ( همان ، ص 136) به پیران و سالخوردگان خود احترام بگذارید زیرا این کاریکی از نشانه های تعظیم خداوندی است . ایشان در جایی دیگر تأکید می کنند .\”لیس منا من لم یرحم صغیرنا ولم یوقر کبیرنا \” ( همان ، ص 136) از ما نیست کسی که به کودکان رحم نکند و به سالمندان و بزرگترها احترام نگذارد . بسیاری دیگر از احادیثی که همگی گواهی برضرورت تکریم بزرگان وریش سفیدان است .

ایرانیان عهد باستان نیز نخستین مردمانی بوده اند که برای ادای احترام ، بزرگداشت و سپاسگذاری از مقام ، جایگاه و ارزش سالخوردگان روز مشخصی را در سال تعیین کرده بودند و این روز 25 شهریور ماه هر سال بوده است که به آن \”اشیش وانگ\” ( asis vang ) می گفتند . قدمت این رسم به روایتی به 3000 سال قبل برمی گردد.

 

یکی از عناصر وقالب های پرظرفیت برای انتقال ارزشها و قوانین نانوشته فرهنگی ، ضرب المثلها است . این گفته های کوتاه ومردم پسند جملاتی است که ازمیان مردم برخواسته است ومعنای هشدار ونصیحت را می دهد . به دیگر سخن ضرب المثلها بخشی از تعقل جمعی وخرد جمعی است که منشأ توده ای دارند وفرد مشخصی واضع آنها.نیست . این جملات پندگونه که از مخزن عقل وفرزانگی مردم سرچشمه گرفته عصاره تجربیات زندگی روزمره اند . حال وقتی عده ای دراثریک تجربه مشترک به حقیقتی می رسند آن را با جان ودل حفظ و برای اشاعه وانتقال آن به نسلهای بعدی آن را با بیانی مختصر وموجز بیان می کنند ودرمحاورات خود بکار می برند ، کوتاه بودن ، پرمغز بودن ، سادگی ، داشتن ساختاری متوازن ، وجود نظم ، وزن وقافیه در این جملات از رموز ماندگاری ضرب المثلها است ودر واقع یکی از بزرگترین گنجینه های معرفت دانش بشری است که حاوی تجارب تلخ وشیرین بسیاری است و ما را قادر می سازد تا به شیوه تفکر پیشینیان پی ببریم ، شاید بتوان گفت هنگام استفاده از ضرب المثلها مخاطب در افکاری عمیق فرو می رود و تأثیری ماندنی در او ایجاد می شود وپیوندی عمیق بین شخصیت های آن مثل و موقعیت خود احساس می کند .

امروزه با پیشرفت روز افزون جوامع ، خانواده های گسترده تبدیل به خانواده های کوچک وهسته ای شده اند که درآن بزرگ شدن فرزندان وکسب استقلال ، ارمغانی جزتنهایی برای پدران و مادران بهمراه نداشته است . پیچیدگی مناسبات کاری واجتماعی ، دغدغه های روز مره زندگی سبب گردیده تا بسیاری از روابط گرم خانوادگی که درگذشته اساس مناسبات خانوادگی محسوب می شده روبه سردی گراید . حال در این میان ضرر بیشتر وعمیق تر متوجه سالمندانی است که به سبب ویژگیهای سنی و فراغت بیشتر، انتظار محبت وتوجه بیشتری دارند . این انتظارات وتوقعات گهگاه تا جایی پیش می رود که در برخی موارد باعث بروز رفتارهای کودکانه وبهانه گیریهای بی دلیل می گردد که همگی ناشی از فقدان محبت وتوجه لازم از سوی دیگران می باشد

. آنها مـی خواهند در زندگی مانند گذشته سهم داشته باشند ، در تصمیم گیریها شرکت کنند ، جوانان را پند دهند ، تجارب خود را منتقل کنند . در کنار جوانان باقی بمانند ، چون جوان به آنها نوید زنده بودن می دهد . سالمندان دوست دارند از گذشته ها صحبت کنند چون درگذشته و با خاطـرات آن زنـدگی می کنند اما جوان ، بعلت اینکه دائما\”در هوای آینده زندگی می کند از این ارتباط و همراهی با سالمند گریزان است

در این مقاله مروری خواهیم داشت بر گزیده ای از ضرب المثلهای موجود در فرهنگ عامه کشورمان که با محوریت پاسداشت وبزرگداشت مقام عالی پدر ، مادر و اصولا\”بزرگان و سالمندان جستجو و طبقه بندی شده اند .

الف – ضرب المثلهای موجود پیرامون ضرورت تکریم بزرگان وسالمندان

واجب است مراعات خاندان قدیم .

این ضرب المثل درمواقعی بکار می رفته که می خواستند ضرورت رعایت احترام وعزت را برای اقوام ونزدیکان بزرگسال یادآوری نمایند وبه کوچکترها بگویند که ملاحظه پیران ، سالمندان ودریک کلمه بزرگترها یکی از واجبات است .

حق مهتران سخت و واجب تر است .

اشاره ای است به ضرورت احترام گذاشتن ونگهداشتن حرمت های بزرگتر که امری است پس واجب که حتی در مقایسه با امورواجب دیگر واجب تر بنظر میرسد .

شرط باشد آنکه دارد پیر را عزت جوان

درواقع این ضـرب المثل تـوصیـه ای است به رعایت احترام بزرگان واشاره ای است به ضرورت حرمت گذاری سالخوردگان از سوی جوانان .

حق شرم دارد ز موی سفید

این ضرب المثل اشاره ای دارد به ضرورت رعایت حرمت برای بزرگتری که دارای موی سفید است دراین ضرب المثل حتی موی سفید از برخی حقوق نیز ارزشمند تر ووالاتر اعلام شده است که درواقع برای درک بهتر وعمیق تر حرمت سالمندان بدین گونه گفته شده است .

یک بزرگتری گفته اند و یک کوچکتری

این ضرب المثل در واقع خطاب به کسانی است که به حریم بزرگترها خیال بی احترامی دارند ودرواقع می خواهند بگویند چرا حرمت بزرگتر از خودت را نگاه نمی داری ؟

سر تاجداران نبرد کسی

اشاره است بـه جایگـاه والای بـزرگـان که همـه افـراد اعم از دولت ودشمن برای آنان ارزش واحترام قائلند .

مکن با سر بزرگان ، سر بزرگی

توصیـه ای است به رعایت تواضع وفروتنی دربرابر افراد سرشناس ، بزرگ و بـا تجـربـه اشاره ای است به فردی که سخن افراد دانا وبا تجربه رانمی پذیرد ودر صدد مقابله با آنان برمی آید درواقع تأکیدی است بر رعایت احترام درمقابل افراد بزرگتر.

ب- ضرب المثلهای موجود پیرامون تدبیر و تجربه ارزشمند سالمندان

آنچه در آئینه جوان بیند ، پیر درخشت خام آن بیند .

اشاره ای است به مهارت ، تجربه ، ژرف اندیشی ، بصیرت وعمق تفکر مردمان پیر . درواقع این ضرب المثل گویای این است که جوانان شاید در اثر کمی تجربه ودانش حتی امور مسایل بسیار واضح وروشن را به درستی درک نکنند در صورتیکه افراد با تجربه وسالمند مسایل مبهم وغیرآشکار را به درستی می فهمند ودرک می کنند.

رای پیر از بخت جوان به

اشاره ای است به ضرورت ارزشگذاری به تجربه پیران دنیا دیده وتأکید بر این نکته که ارزش تجربه آنها بسیار بالاتر از توانمندیها وشانس واقبال جوانان می باشد . این جمله توصیه ای است برای بکار بستن تجارب دنیا دیدگان درامور زندگی که نتیجه ای جز توفیق وبهروزی ندارد .

سخن بزرگان شنیدن ، ادب است .

اشاره ای است به ضرورت احترام گذاشتن جوانان به سخنان بزرگان که نشانه ادب شنونده می باشد .

دود ازکنده برخیزد

این ضرب المثل کنایه ای است از دانایی وآگاهی افراد بزرگتر واشاره ای است به اینکه درمواقع سخت وبحران تجارب وتدابیر بزرگان کارآمدتر است ونظریات وراه حل های آنان راهگشا می باشد درست مانند دودی که از یک کنده چوب سوخته بیرون می آید .

آتش از چنار پوسیده برآید

انجام کارهای سخت گاهی درپیران وخبرگان قوی تر است . بیان اهمیت تجربه در گرفتن نتیجه و لزوم اعتناء باطن وتوانمندی اشخاص نه ظاهر آنها .

جزبه تدبیر پیر کارمکن

سفارش اکید به استفاده از تجربه بزرگان و نکوهش از انجام کار بدون مشورت با افراد کار کشته .

تدبیر از پیر، جنگ از جوان

بیان اینکه انسان پیرتجربه بیشتری دارد وعاقل تر وفهمیده تر است وفرد جوان نیروی بیشتری دارد درواقع هر کس توانائیهایی دارد که بایستی از آن به درستی استفاده شود.

غیر مرد پیر سرلشگر مباد

اشاره به استفاده از تجربه ومهارت سالخوردگان و ضرورت سپردن کارهای کلیدی به آنها .

زسودای بزرگان هیچ کس نقصان نمی بیند

دربیان تاثیرات مثبت تعقل وتفکرعالمان وبزرگان وافراد با تجربه برای بهبود شرایط دیگران . اشاره به فکر واندیشه ای است که بزرگان برای همگان می کنند وسوددهی آن فکر برای مردم .

شراب کهن قوی تر باشد

اشاره به اینکه کهنگی ویا به عبارتی کهولت افراد دلیل بر کسب تجربه وکارآزمودگی بیشتر آنها وکارایی بیشتر آنها می باشد همچنین اشاره به تأثیرگذاری فرد سالخورده بر دیگران .

پیر به ز برای سپهسالاری

اشـاره ای اسـت به تأثیـرمثبـت و مـوفقیت آمیـز تجربـه وبینش همچنین برتری تجربه وبـرزوروقـدرت بدنی .

سخن های پیران بود دلبند

اشاره به اینکه پیران چون از تجربه بیشتر در زندگی برخوردارند وجوانان را با تجربه های خود وماجراهای زندگی خویش راهنمایی می کنند واسباب موفقیت آنان را فراهم می کنند از این روسخنان آنان برای جوانان دلپذیر خواهد بود.

لب پیر با پند، نیکوتراست .

اشاره ای است به تأثیر گذاری ونفوذ پندها ونصیحت های مردمان سالمند . این ضرب المثل پند را برازنده مردمان پیر ودنیا دیده می داند وتأثیر نیکوی آن را بر جوانان نشان می دهد.

من که پیرم ومی لرزم ، بر صد جوان می ارزم

خطاب پیران توانمند به جوانان ناامید وتنبل که زندگی خود را با هدف شخصی دنبال نمی کنند وهیچگونه تلاش وکوششی دراین راه مصروف نمی کنند . درواقع بیان ارجحیت تجربه ومهارت ودانش کهنسالان بر جوانی وقدرت بدنی جوانان است .

هرچه به گوش شنیده ای ، ما به چشم دیده ایم

اشاره به با تجربه بودن وداناتر بودن افراد دنیا دیده است همچنین اشاره به داشتن بصیرت وعقل افراد با تجربه است .

یک بازسپید به زصد باز سیاه

اشاره به ارزش انسان با تجربه وبا قابلیت در مقایسه با افراد فاقد این خصایص است .

تو مومی ببینی ومن پیچش مو ، تو ابرومن اشارت های ابرو

اشاره به اینکه انسان هرچه پخته تر وکامل تر باشد به سبب تجربه بیشتر دارای آگاهی ، اطلاع ودور اندیشی بیشتری بوده وبرامور وقوف بیشتری دارد ، لذا تصمیم بهتر ومنطقی تری می گیرد . اشاره به نکته سنجی ، تدبیر بیشتر افراد با تجربه .

ج- ضرب المثلهای موجود پیرامون ضرورت قدردانی از زحمات والدین

جگرها خون شود تا یک پسر مثل پدرگردد.

توصیه به قدردانی اززحمات والدین و درنظر گرفتن زحماتی که شخصی برای به ثمر رساندن چیزی یا کسی متحمل شده است .

جنگ پدر، خوار وزار است وشوم

درنکوهش بی احترامی ودرشتی کردن بروالدین همچنین وعده تیره بختی وسیه روزی برای فردی که در پیشگاه والدین گستاخی کند توصیه ای است برای برحذر داشتن از عقوبت کار ومکافات عمل .

اولاد پیدا می شود ، پدرومادر پیدا نمی شود

اشاره به اهمیت وجایگاه پدرومادرو مذمت شخصی که به فرزندان خود بیش ازپدرومادرش توجه می کند .

حق مادرنگاهداشتن بهتر از حج کردن است

اشاره به عظمت وبزرگی احترام به مادرکه ازحج رفتن هم بالاتر است .حرمت داشتن والدین ورضایت آنها از فرزند حتی برتر ازانجام بعضی فرایض است .

پدرومادربه اولاد بسته اند ، اولاد به سگ

بیان اینکه فرزندان چنانکه باید قدر پدرومادر خود را نمی دانند .درواقع اشاره ای است به بی وفایی برخی فرزندان وحق ناشناسی آنها نسبت به والدین .

پدرومادرمیوه نایابند

اشاره ای است به قدروارزش پدرومادروجایگاه والای آنها .

مادر، فرزند را بس حقهاست

توصیه به تکریم واحترام نسبت به مادر.

د- ضرب المثلهای موجود پیرامون وجود عوارض جسمانی در دوره پیری و سالمندی :

مصیبت بود پیری ونیستی

اشاره به سختی های دوران پیری ونزدیکی آن به مرگ می باشد .

مرد چون پیرشد جبٌان گردد

اشاره ای است به دوران پیری که معمولا\”موجب می شود افراد در آن سن ترسوتر باشند.

زمستان را شبی ، پیران را تبی

کنایه از اینکه پیران درزمستان تحمل سوزوسرما را ندارند .

عشق پیری گربجنبد سربه رسوایی زند

اشاره به چیزی که اززمان وموقع آن گذشته باشد ، اشاره به عدم تطابق وسنخیت است کاروزمان است درواقع نکوهشی است برای دلبستگی های دنیوی درزمان ضعف وپیری است .

چو، حل آمد فروریزد پروبال

اشاره به اینکه وقتی انسان به سن چهل سالگی رسید دیگر شوروشوق جوانی درونش فروکش می کند اشاره به اینکه شادابی روح وجسم تا چهل سالگی پایدار است وپس از آن کم کم عوارض سالمندی ظاهر میشود.

بیشتر دلبستگی باشد به دنیا پیر را

کنایه از دلبستگی های دنیوی وتعلقات مادی افراد مسن دارد.

روز پیری پادشاهی هم ندارد لذتی

اشاره به اینکه هرکاری زمان مخصوصی دارد که اگرازآن بگذرد نتیجه وفایده لازم را نخواهد داشت. اشاره به موقعیت سنجی ولزوم قدرت ومکنت درایام خوشی وجوانی است .

پیری وصد عیب ، چنین گفته اند

دراشاره به اینکه کهولت سن با ضعف وناتوانی آدمی همراه است .

پیری به هزار علت آراسته است

اشاره به ناتوانی وضعف انسان درزمان پیری اشاره ای است به اینکه با بالارفتن سن انسان ازلحاظ جسمی وروحی بسیار ضعیف وناتوان می شود.

لنگ بخر، کوربخر ، پیر مخر

اشاره به ناتونی وعدم کارآیی انسان دردوران کهولت وپیری است و تأکید بر استفاده از قابلیت های نیروی جوانان چرا که پیران توانایی لازم را برای انجام کارهای بدی ندارند.

سر پیری داغ امیری } سر پیری معرکه گیری }

اشاره به پیران وسالخوردگانی که تمایل به انجام کارهای جوانان را دارند درحالیکه از عهده آنان خارج است .

نه نیکو بود پیر باده پرست

توضیح به اینکه پیـروی از هوی وهوس وخواهشهای نفسانی دردوران پیری امری ناپسند ونامعقول می باشد درواقع نکوهش نفس پرستی درسنین پیری وسالخوردگی است .

نتیجه :

همان طوری که مشاهده می شود کلیه ضرب المثلهای جمع آوری شده حول دو محور اساسی و عمده می چرخد :

1- احترام به بزرگان و تکریم آنان اعم از سالمندان و سالخوردگان ، پدران و مادران و حتی کسانی که از نظر سنی قدری هم بزرگتر به نظر می رسند امری واجب و ضروری است که در بخش قابل توجهی از ضرب المثلهای جمع آوری شده کاملا\”مشهود است .

2- محور دیگری که ضرب المثلهای جمع آوری شده حول آن شکل گرفته وجود عوارض بدنی و تقلیل یافتن نیروی جسمانی سالمندان است که در واقع ناظر برمشکلات عدیده دوران پیری و سالخوردگی است . در واقع این بخش از ضرب المثلها روی دیگر سکه جوانی هستند ولی هر چه باشد این دوران یکی از دوره های لذت بخش زندگی است .

(منابع ومأخذ)

1- پنهانی ، داود ، زندگی با عیار سالمندی ، روزنامه ایران ، دیماه 1385 ، شماره 3541.

2- دوبوار ، سیمون ، کهنسالی ، ترجمه محمد علی طوسی ، انتشارات شباویز ، تهران ، 1365.

3- دهخدا، علی اکبر ، امثال وحکم ، مجلد های 1، 2، 3 ، امیر کبیر ، تهران ، 1357.

4- سام آرام ، دکتر عزت الله ، از غرب خانه عشایری تا سرای سالمندان خصوص تهران ، فصلنامه علوم اجتماعی ، شماره 3و4 زمستان 71.

5- سام آرام ، دکتر عزت الله ، مسایل سالمندی درایران ، فصلنامه علوم اجتماعی ، شماره 1و2 ، 1370.

6- کمالی نفر، سحر ، کهنسالی و مثبت اندیشی ، روزنامه جام جم ، 1383 ، شماره 1205.

7- مجلسی ، علامه شیخ محمد باقر، بحارالانوار، جلد 72 ، موسسه الوهاب ، بیروت ، لبنان ، التبعه الثانیه ، 1983م، 1403ه.

8- یوشی زاده ، مریم ، طعم گس زندگی ، روزنامه جام جم ، مرداد 1313 شماره 1205 .

رضا خاشعی
سایت انسانشناسی و فرهنگ